لنالنا، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 4 روز سن داره

لنای من دنیای من

کریسمس2015

جون دلم؛ امسال هم هاجر جون مثل سال های پیش کلی تدارک دیده بود برای کریسمس و مهمونش بودیم. تو هم هیجانی تر از همیشه منتظرش بودی.برق چشمات امسال یه چیز دیگه بود چون آگاه تر از همیشه بودی. خلاصه که امسال کلیییییییییی بهت خوش گذشت. هاجر جون عزیزم از اینکه همیشه با کارهای فوق العاده ات باعث شادیمون میشی ازت ممنونم.دنیا دنیا دوست داریم هم لنا جون هم مامان و باباش. این جوراب رو هاجر جون خودش درست کرده بود با این نوشته: کادوی دادا خدایا! آغوشت را سفت نگهدار برای لنای من... ...
11 دی 1393

حرف دل

تو،آغوش من... من تا هستم کنارتم دخترم؛ هر وقت ،هر لحظه ،تو هر سنی ،احساس کردی به آغوشم نیاز داری ،به قدر ارزنی درنگ نکن. آغوش من تا هستم به روی تو بازه،جانم. تا آخرین ثانیه عمرم... نوشتم که بخوانی و بدانی. نوشتم که روزی چیزی دیواری نشود برای نیامدن! نوشتم که بدانی تا نفس در جان دارم تمام من از آن توست دختر نیکوی من .   ♥ . دوست ت دارم تا آنسوی ابدیت.   ...
6 دی 1393

باز هم تو...

تو... بزرگ شدی جان من...بزرگ و بزرگتر! حرفهایت، کارهایت، تفکراتت... همه و همه، بزرگ شدنت را حکایت می کنند... سوال های بجا و درستت؛ مهر بی پایانت، وابستگی ات، حتی هوس کردنت! گواه حرف های منند. چند وقت پیش از مهد که برگشتی با یک لیوان عدس تازه جوانه زده با کلی ذوق و شوق،که مامانی باید اینارو بکاریم تا بزرگ بشه. منتظر شدیم تا بابا بهروز بیاد و پروژه تون رو انجام بدید.و مثل همیشه این کارت هم ناب و فراموش نشدنی بود. .. آنقدر بزرگ شدی که اظهار نظر می کنی... همانی را که باید! سر این عدس کاریت کلی نظر میدادی؛ بابایی اینطور کنیم خوبه،...
19 آذر 1393

تو...

داری روز به روز بزرگتر میشی؛به وضوح می شه دید... حرفات، سوالات، خواسته هات! منم هی مبهوتم ... که تو کی اینقدر بزرگ شدی؟ مگه چقدر گذشته که تو 51 سانتیه من، حالا شدی 1 متر و ... کی انقدر بزرگ شدی لنا؟ این روزایی که می گذرونی چطوری اند؟ چی تو فکرت می گذره؟ گاهی دلم می خواد جای تو باشم! همینقدر شاد و همینقدر سبک باااااااااااال... لنای 5 روزه ی من: لنای 5 ساله ی من: لنای من؛ تو با تمام کوچکی ات برای من و پدرت بهترینی! زندگیمان با توست که شیرین می شود، رنگ و لعاب می گیرد... ت...
20 مهر 1393

دختر مادر...

همین ست دیگر، دختر مادر که باشی... تمام عشق بازی ها و دل بردن ها می شود جز لاینفک روزهایمان!               تو تمام قلب منی، تمام زندگی من! ...
24 شهريور 1393

آخر هفته در عنصرود

دختر بی نظیر خودم؛ تو همه چیز را در حق من تمام کرده ای! خدا را چگونه شکر بگویم برایت؟ خودت بگو ...     ...
1 شهريور 1393

لنای این روزهای من

شاد بودن تو همه ی همه ی دلخوشی مامان الی هست . من هم با شاد دیدنت شاد شادم عزیزترین خودم. خوشحالم که این چند روز با دوستات بهت خوش گذشت. ممنون که هستی! و هستی را رنگ می‌‌آمیزی... هیچ چیز از تو نمی‌خواهم؛ فقط باش، فقط بخند، فقط راه برو...       ...
12 مرداد 1393
1062 14 17 ادامه مطلب

تو،آغاز من...

                آنقدر بی نهایتی این روزها،آنقدر روان، که می خواهم بمیرم برایت... راه که می روی،عشق می ریزد از وجودت! از ل بانت،چشمانت،بازوااااانت... به آغوشم می کشی،در نهایت مهر... می بوسی ام! و جهان برایم در لبان گرمت خلاصه می شود... لنای من؛ نفس بکش؛ مرا دمی رها مکن... نفس بکش؛ تمام جان و روح من... نگاه کن مرا،نگاه! که چشم در نگاه تو ، دوباره زنده می شوم. که صبح و روز من تویی...     ...
14 تير 1393
1040 16 18 ادامه مطلب