من،تو،تو،من...
میگی:تو لنا،من مامان الناز! میگم:باشه! من:مامان الناز؟ تو:جانم دخترم؟ -:مامان الناز برام غذا میدی؟من گشنمه -:عزیزم هنوز غذامون آماده نیست،یه کم دیگه صبر کنی الان میدم دخترگلم! بعد دستتو یه جوری حرکت میدی که مثلا چیزی برداشتی و گذاشتی تو دهن من! -:این چیه مامانی؟ -:خوشگلم برات آش درست کردم!دوست داری عزیزم؟ -:بله مامانی خیلیییییییی می خورم... -:مامانی دستت درد نکنه خیلی خوشمزه بود... -:نوش جونت خوشگلم واسه تو درستش کردم -:لنا جونم الان مهمون میاد خونمون،میدونی -:بله مامانی -:دخترای خوب سلام یادشون نمی ره هااااا... -:چشم مامانی . . . می گی: لنا جونم خیلی دوس ت دارم. میگم:منم دوس ت دارم مامان الی! یه...
نویسنده :
elnaz
12:33