لنالنا، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 26 روز سن داره

لنای من دنیای من

روز پدر

این نوشته ها رو از طرف لنا تقدیم به بابای مهربونش می کنم.                               مهربان ترین بابای دنیا صادقانه دوستت داریم و هزاران شاخه گل شقایق تقدیمت می كنیم. این هم از تدارکات لنا جونم به بابای عزیزش: نقاشی که مربی مهربونتون آماده کرده بود و تو هم رنگ آمیزیشو کرده بودی و کلی هم داستان برای این کارت داشتی. بابای مهربون لنا جون، من و لنا دنیا دنیا دوست داریم و از خدا می خوایم که سایه ات همیشه ی همیشه بالای سرما باشد.      &...
24 ارديبهشت 1393

زنبور کوچولو در تولد جنگلی سالار خان

11 اردیبهشت تولد سالار جون بود. مامان بهارش براش تولد جنگلی تدارک دیده بود و تو هم زنبور جنگل بودی.خیلی قشنگ بود بهت کلی خوش گذشت. سالار جون تولد 2 سالگیت مبارک عزیزم. شادی همیشگیت آرزوی همیشگی منه جون دلم...   ...
20 ارديبهشت 1393

روز معلم

تو که هستی همه چیز رنگ دارد... حتی همین روز معلم با یک کادوی کوچک و یک نقاشی که رنگ آمیزیشو تو کردی... حتی همین شور و شوق تو برای دادن کادو به خانوم معلم و فکر کردن به اینکه موقع کادو دادن خانوم معلم چی می گه بهت!! تو باشی، همه چیز خوب ست و به یاد ماندنی؛ یعنی به یاد ماندنی می کنی اش! با سوال هایت، مهربانی هایت، با عکس هایی که ازت گرفته میشه... امسال، دومین روز معلم بود که داشتیم ولی پر شورتر و منتظرتر  از پارسال بودی. خودت ازم خواستی که برای خانوم معلم کادو تهیه کنیم و براشون نقاشی بکشیم... ممنون که هستی، قلب من ، تمام شوق من . همه چیزبا تو ست که معنا می گیرد، باور کن! دوست ت ...
13 ارديبهشت 1393

کادوی قشنگ تو...

دختر گلم امروز که از مهد برگشتی به من گفتی که مامانی یه سورپرایز برات دارم اونم با چه هیجانی.فدات بشم اولش گفتی مامان تولدت مبارک!بعد گفتی نه نه مامان جونم روزت مبارک.فدای خودت و تبریکت و کادوی قشنگت... خیلی خوشحالم کردی،بهترین کادو رو امروز به من دادی. یک نقاشی خوشگل که با دست های نازت رنگ آمیزیش کرده بودی. از مربی گل لنا جون خانم زادگان عزیز  بابت زحمات بی دریغشان خیلی خیلی ممنونم. ...
31 فروردين 1393

ممنون که مادرم کردی...

  عزیزترین خودم روزی هزاران بار خدارا به خاطر داشتنت شکر می کنم. ممنون که لذت مادر بودن را برایم چشاندی...     مادر وقتي در درونت بودم به شکمت لگد ميزدم و ميگفتي اي جانم مادر وقتي به بيرون امدم سينه ات را گاز گرفتم باز هم گفتي اي جانم مادر مرا ببخش بهشت هم براي محبت کردن هاي تو خيلي کم هست ...
31 فروردين 1393

صدایت...

  قشنگ زیبای من؛ صدای توست که این روزها طنین می افکند بر تمام لحظات و دقایقمان. صدایی که همیشه شنیده می شود! صدایت شیرین و گوش نواز ست، وقتی که آواز می خوانی، وقتی که قهقهه می زنی. وقتی کلمات را اشتباه می گویی؛ همان اشتباهات دلنشینت... همان صدایی که گاه مجبورمان می کند که: عزیزم، چند لحظه صبر کن! بگذار حرفمان تمام شود، بعد شما... و تویی که صبر کردن برایت سخت ترین کار دنیاست!! گاهی سرمان درد می گیرد، از آن همــــــه حرف و سوال؛ ببخش ما رو اگر گاه گاهی به خاطر اشتباهاتت خرده می گیریم! ببخش ما رو اگر برخی اوقات حوصله ی کارهاتو نداریم! ببخش ما رو اگر گاهی وقت کم میاریم برای بیشتر با تو بودن! ببخش ما رو اگر اونی نیستی...
27 فروردين 1393

لنا و لوازم آرایشی

الان از من خواستی که عکس همه ی لوازم آرایشی ها رو اینجا برات بذارم. از آنجایی که عاشق لوازم آرایشی و آرایش کردن هستی،خواستم با چند تا عکس خوشحالت کنم. بنابراین تسلیم شدم... ممنون از شیوا جونم که کار مارو راحت کرده.                                             ...
23 فروردين 1393

جشن ترخیصی دادا

                                        عزیز هر روز دل من؛ جمعه ی هفته پیش جشن ترخیصی دادا بود.از چند روز مونده هی ازم می پرسیدی که الناز مراسم دادا کی میشه؟کلی هم برنامه ریزی کرده بودی برای لباست که چی بپوشی،رقصیدنت،کمک تو پذیرایی و هر چیزی که به ذهن کوچولوت خطور میکرد. خلاصه مراسم برگزار شد و تو بهتر از همیشه درخشیدی. آنقدر هم قشنگ رقصیدی که همه فکر می کردن از قبل تمرین کردی. خدارو شکر خیلی بهت خوش گذشت. دادای لنا؛ امیدوارم همیشه ی ...
23 فروردين 1393

بهار 93

تو بهاری ؟ نه ! بهاران از تو ست ... از تو  می گیرد وام هر بهار این همـــــه زیبایی را ... پنجمین  بهارت را سپری می کنی ، گلبرگ من ! هرچه را که باید ، گفته ام در اولین بهارت... گفته ام که بهاری برای من ، گفته ام بهار ، یعنی تو ... مبارک ت ، دل پذیر من . امسال هم مثل چند سال اخیر با عمه اینا رفتیم شمال.به تو با همسفرت غزل کلی خوش گذشت.سفرمون یک هفته طول کشید و تو خیلی خوب بودی خوبتر از همیشه.امسال حس کردم که چقدر بزرگ شدی چون بیشتر کارهاتو خودت انجام می دادی و کلا با غزل مشغول بودی و زیاد با من کاری نداشتی. امسال بیشتر از هر سال در مورد عید و هفت سین و مسافرت و هر چیز دیگه که مربوط به بهار می شد ازم...
17 فروردين 1393