لنالنا، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 21 روز سن داره

لنای من دنیای من

بهار نو

تو بهاری؟ نه !!!! بهاران از ت وست از تو می گیرم هر بهار این همه زیبایی را... نه هوای تازه , نه لباس نو می خوام! هفت سین من تویی, من فقط تورو می خوام... همیشه بهار من: بهار ک من: اولین بهارت مبارک تحویل بهار,امسال,با تو قشنگ تر بود,پر از عاشقی بود پر از یه عالمه حس قشنگ 3 نفره باور کن اولین سفره ی هفت سینی که عشقمون حضور داشت.خدایا هزاران بار شکرت     واسه دیدن بقیه عکس ها ادامه ی مطلب رو کلیک کنید   این همون عکسیه که بهت گفتم زدیم دیوار نشیمنمون فدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا...
8 دی 1391

اولین...

خیلی خوشحالم دردانه ی من,خیلی امشب... همین امشب ,وقتی که انگشت وسط دست راستم رو فشار دادی و عجب برقی بود که از سر من پرید... دندان... تصویر زیبایی ازش داشتم,و الان خیلی خوشحالم امید دل من ,خیلی بزرگ شو و باش برای من,من و بابایی دوست ت داریم تو ,روزنه ی نوری همین! جوانه زدن اولین دندان ,در 9 ماه و 6 روزگی 89.1.12 قسمتی از میز دندونی لنا جون لنای دندون دار بغل عمه شبنم اولین روز دندون دار شدن و 13 بدر لنا جون با مامان و باباش       ...
8 دی 1391

اولین آتلیه

ناناز مامان نزدیک عید شده و نفس من 8 ماهشو تموم کرده و وارد ماه نهم زندگی قشنگش شده. من و بابا بهروز تصمیم گرفتیم که دخملی رو ببریم آتلیه برای اولین بار. خیلی خوب بود همه چی و از همه مهمتر اینکه تو عاااااااااااااااااااااالی بودی. ممنون گل قشنگ من چقدر خوبه که من مادر تو ام. اینم عکسهای لنا خوشگله تو آتلیه آتا   این عکست عزیزم اولین عکسیه که بزرگ کردیم زدیم دیوار نشیمنمون   اینم از عکس های آتلیه ای خوشگل من ...
27 آذر 1391

چهاردست و پا

و امروز.... در هفت ماهگیت...مرحله دیگری از بالندگی تو پونه ی معطر مامان چهار دست و پا رفتی... آفرین بی همتای من, گل خوشبوی مامان بالندگی ات پیاپی
27 آذر 1391

اولین یلدا

نازدانه ی ملوس من: میان همهمه ی خشک برگ های پاییزی تنها تو ماندی که لبریز از بهاری اولین یلدایت مبارک ممنون که بودی و خاطره انگیز کردی یلدایمان را.   88.9.30 ...
27 آذر 1391

شش ماهگی گل گندم من

مهربان بی حد و مرز من: آنقدر عاشقتم ,آنقدر دوست دارم که نمی دونم از چی بگم برات آخه چقدر بگم دوست دارم؟!! بگم عاشقتم؟! عاشق بوی تنت,بوی موهات,بوی دهنت وااااااااااااااااااااای لنا, عزیزم نمی دونی که وقتی شیر می خوری با من چیکار می کنی... شیر می خوری و حتما باید دستمو بگیری نمی دونی وقتی فقط تو آغوشه منه که آروم میشی,چی می شم قلبم می خواد کنده بشه از جا... آخه چرا اینقدر دلبری می کنی؟! من بدون انجام این کار ها هم دیوونتم نمی دونم آخر این عشق چیه... اصلا آخری داره؟!!! از این همه وابستگی می ترسم تو همه ی همه ی همه ی وجودمی حیرانتمممممممممممممممم خوشگلم امروز دقیقا 6 ماهشه بقیه عکس های قشنگ مشنگ در ادامه ...
18 آذر 1391

من فدای تو

دلم, فدای مزه مزه کردن دهانت به وقت خواب قلبم,فدای گرمای لذت بخش تنت به وقت جا به جا شدن تنم, فدای بوی بی رقیب نفسهایت که دم های من اند دم هایی عمیق و از ته دل چشمانم فدای تویی که از دیدنت سیر نمی شوم ت ویی که هر شب همین وقت ها ,خدا را به دیدن ت دعوت می کنم تمامم, تمام من ,فدای آرامش تو تمام روحم برای تو... لنای من , گل عمر مامان امشب آنقدر دوستت دارم که خوابم نمی برد
18 آذر 1391