لنالنا، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 18 روز سن داره

لنای من دنیای من

دلتنگی...

1392/7/30 9:10
نویسنده : elnaz
337 بازدید
اشتراک گذاری

 

نمیشود کمی آرامتر،نازنین کوچکم؟

دیشب که عکس هایت را میدیدم،تازه فهمیدم چقدر دلم برات تنگ شده!

برای همین وقتهای 2 ،3 سال پیش...

برای شیر خوردنت،لپ های تپلت!برای 1 سالگیت!

برای حرف زدنهای دست و پا شکسته ات،دموم گفتنت...،اشاره کردنت!

دلم خیلی تنگه اون روزاته...

دلم تنگه تموم روزهای گذشتته،از در من بودنت بگیر تا همین دیروز!

الان فکر غم دلتنگی روزهای جوانیتم!

فکر کن!چقدر بزرگ شدی...

حتم دارم تمام اون روزها هم دلتنگ می شوم،مثل الان!

امروز دلتنگ 1460 روز گذشته،و آن وقت دلتنگ9125 روز گذشته ات.

این رو بدون که هیچ چیز برای مادر رنگ عادت نمی گیره.

هیچ وقت زمان باعث عادی شدن مسایل نمیشه.

و من حتم دارم سخت دلتنگ می شوم برایت؛

که تو تمام آرزوی منی...

که تو پاکترین جسمی،که من بی نفس هایت نابود می شوم!

لنای من دوستت دارم...

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (7)

مامان نادیا و نلیا
30 مهر 92 19:40
وااای لنای عزیزم چقدر خوشکله ماشالا
کاملا حرفات رو درک میکنم الناز جون...منم هر وقت یه وقتی پیدا میکنم عکسای کوچیکیای دخترامو نگاه میکنم و دقیقا همین حرفای تو میان تو ذهنم....هـــــی گذره زمانه دیگه....نمیدونم بی خیال آخه هر وقت به این چیزا فکر میکنم کلـــــــــی حرف و خیال و فکر میاد تو ذهنم....تنها چیزی که همیشه آرزو میکنم اینه که دخترام بهترین های دنیا رو داشته باشن و مهمترینشونم سلامتیه....همین آرزو رو هم برای لنای عزیزم دارم

فدات عزیزم.منم همه ی همه ی آرزوهای قشنگ رو برای دخترامون دارم.
از دوستی با شما هم خیلی خوشحالم.
مامان نادیا و نلیا
1 آبان 92 17:01
سلام عزیزم.رمز اون پست رو خصوصی واست فرستادم
منم از آشنایی با شما خیلی خوشحالم...ممنونم که وقت گزاشتی و پستهامو خوندی الناز جون....لنای عزیزمو ببوس


khahesh mikonam azizam.nemidunam az koja bayad ramzo bardaram.!!
مثل هیچکس
2 آبان 92 0:26
این عید سعید حیدر کرار است

شادی و شعف به عرش حق بسیار است

ذکر صلوات بر محمد امروز

خشنودی آل عترت و اطهار است

عید سعید غدیر خم مبارک باد



merci azizam.eyde shoma ham mobarak.
مثل هیچکس
4 آبان 92 9:01
خاله جون میشه مارو با اسم مثل هیچکس ثبت کنید ممنون میشم .


چشم عزیزم حتما.
مثل هیچکس
4 آبان 92 9:06
من فکر کردم فقط من دلم برای نوزادی وخردسالی محمد تنگ میشه نگو اکثر مامانا اینجورین ،بچه ها زودتر از اونی که ما فکرشو بکنیم بزرگ میشن . خدا حفظشون کنه .


من که همیشه دلتنگ اون روزام.با اینکه مدت کمی می گذره.خدا همه ی بچه هارو در امان خودش حفظ کنه.لنا و محمد ما هم همین طور.آمین.
مثل هیچکس
4 آبان 92 9:19
عزیزم اصلا ظرافت الانش با توپولویی قبلش قابل مقایسه نیست .فقط زیبایشه که توی تموم عکساش دیده میشه .


بله عزیزم کوچولو بود تپل تر بود.مرسی لطف داری گلم.
زهره مامانی مرسانا
4 آبان 92 12:16
از همون کوچولویی ناز و خوردنی بوده ماشالله خیلی زیبا دلتنگیتونو نوشتین دل منم گرفت انشالله همیشه شاد و سالم باشید


مرسی عزیزم منم آرزومند روزهای خوش برای شما و مرسانا جون هستم.می بوسمش.